مشهور علمای اهل سنت معتقدند که کلمه «ولی» در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف نیست؛ بلکه به معنای دوست و ناصر است. افرادی مانند تفتازانی،[۸۷] فخر رازی،[۸۸] قاضی ایجی و جرجانی[۸۹] مدعیاند که مولی نمیتواند به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف باشد. این افراد چنین استدلال کردهاند که:
اولا: در زبان عربی، صیغه مَفعَل به معنای اولی به کار نرفته است.[۹۰]
ثانیا: اگر مولی به معنای اولی در تصرف باشد، پس باید بتوانیم این دو را به جای یکدیگر به کار ببریم. درحالیکه مثلا در این حدیث، نمیتوان به جای من کنت مولاه، بگوییم:من کنت اولی بالتصرف.[۹۱]
علمای شیعی در پاسخ به این ادعاها گفتهاند:
اولا: خود علمای اهل سنت تصریح کردهاند که مولی در معنای اولی در تصرف و صاحب اختیار نیز به کار رفته است.[۹۲] ادیبان و واژهشناسانی چون غیاث برغوث التغلبی اخطل(۹۰ق)،[۹۳] أبو الشعثاء بن رؤبه السعدی عجاج(۹۰ق)،[۹۴] أبو زکریا یحیی بن زیاد فراء(۲۰۷ق)،[۹۵] ابو عبیده(۲۰۹ق)، اخفش(۲۱۵ق) و زجاج(۳۱۱ق)[۹۶] این مطلب را بیان کردهاند.
ثانیا: استعمالنشدن یک واژه به جای دیگری، نشانه هممعنا نبودن آنها نیست. مثلا با اینکه به عقیده خود اهل سنت، کلمه ناصر یکی از معانی کلمه مولی است، نمیتوان مولی را به جای آن به کار برد.
ثالثا: استفادۀ دو واژه مترادف به جای یکدیگر، در جایی درست است که مانعی وجود نداشته باشد. در اینجا به خاطر وجود مانع، نمیتوان این دو را به جای یکدیگر به کار برد. زیرا "اولی" فقط با حرف اضافه "من" به کار میرود، اما کلمه "مولی" چنین نیست. به این علت، نمیتوان در یک جمله این دو کلمه را به جای یکدیگر به کار برد.[۹۷]
شیعیان معتقدند که لفظ مولی در این روایت به معنای اولی در تصرف است و همانطور که پیامبر (ص) نسبت به امور مسلمانان از خودشان سزاوارتر بود، امام علی (ع) نیز دارای چنین اولویتی است. با اثبات اولویت، امامت نیز ثابت میشود؛ زیرا اَعراب، واژه اولی را تنها در موردی به کار میبرند که شخص مولی، سرپرستی افرادی را بر عهده دارد و دستورات او برای آن افراد معتبر و مورد قبول است[۹۸] و وقتی اولویت در تصرف ثابت شد، اولویت ایشان در تمام بخشهای زندگی مسلمانان ثابت میشود، همانگونه که پیامبر (ص) چنین اولویتی داشت:اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (ترجمه: پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.)[ سوره احزاب–۶]
برای اثبات این مطلب، شیعیان به تحلیل و بررسی مفاد این حدیث پرداختهاند. کلمه مولی که در این حدیث چند مرتبه به کار رفته است، مشتق از «ولی» و از نامهای خداوند است.[۹۹][۱۰۰] این واژه در چند معنا به کار رفته است. در یک کاربرد، ولی بر وزن فعیل به معنای فاعل است[۱۰۱] و بر معانی والی، حاکم، سرپرست، مدبّر، تصرف کننده در امور و ولی نعمت دلالت دارد.[۱۰۲] کاربردهای دیگر این واژه عبارتند از اولی و سزاوارتر، نزدیک، بدون فاصله[۱۰۳] و تبعیت کننده، دوستدار.[۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]
به عقیده شیعیان، با وجود کاربردهای متنوع واژه مولی، هم داخل متن حدیث و هم خارج از آن، قرائنی وجود دارد که نشان میدهد کلمه مولی در این حدیث، تنها به معنای اولی در تصرف است. این قرائن عبارتند از:
* تقارن دو جمله "الست اولی بکم من انفسکم" و جمله "من کنت مولاه"
در این حدیث، پیامبر(ص) بر اولویت خویش بر مؤمنین نسبت به خودشان تصریح میفرماید. این سخن، بر اساس آیه شریفه«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»[۱۰۷] است. اولویتی که در این آیه شریفه مطرح شده است، به معنای اولویت در سرپرستی امورِ مربوط به زندگی مؤمنان و همچنین اولویت در حکمکردن درباره آنان نسبت به خودشان است. زمانی که اولویت وجود داشته باشد، یعنی قبول و اطاعت از حکم شخصی که نسبت به ما اولویت دارد، برای ما نیز لازم است.[۱۰۸] بر طبق نظر برخی مفسران، اولویت در این آیه، تمام امور مرتبط با دین و دنیای مسلمانان را شامل میشود؛[۱۰۹][۱۱۰]چرا که پیامبر(ص) مؤمنان را تنها به چیزی وامیدارد که مصلحت دین و دنیای آنها را در پی داشته باشد.[۱۱۱]
بنابراین، تقارن این جمله-که به معنای اولویت در تصرف است- با اعلام ولایت حضرت علی(ع) در جمله من کنت مولاه...، نشان میدهد که مراد از مولی در فراز دوم نیز بیان اولویت علی(ع) در تصرف است.[۱۱۲]
* جملات ابتدایی خطبه
پیامبر(ص) در آغاز خطابه خود، از وفات خویش خبر میدهد و آنگاه از توحید میپرسد و اینکه آیا به رسالت خویش عمل نموده است.[۱۱۳] اینها همگی نشانه این هستند که حضرت به دنبال چارهجویی و ارائه راه حلی برای دوران پس از خویش هستند تا امت، بیسرپرست نماند و زحمات طاقتفرسایی که در این سالها کشیده بودند، به هدر نرود. گویی میخواهند جانشینی تعیین کنند تا زمام امور را پس از رحلت ایشان به دست گیرد.[۱۱۴] آیه تبلیغ نیز قرینهای بر این مدعا است.
|
پیامبر، در روز غدیر به مسلمانان ندا کرد و گفت: نبی و مولای شما کیست؟ بدون هیچگونه درنگی گفتند: خداوند مولای ماست و تو پیامبر مائی |و از ما در این زمینه نافرمانی نخواهی دید پیغمبر به علی فرمود: برخیز که تو بعد از من پیشوای این خلقی هر که من مولای اویم، علی مولای اوست و بر شماست که به راستی پیرو او باشید در اینجا پیامبر دعا کرد که خداوندا! دوست دوستدار او و دشمن دشمنانش باش.سید رضی، ص۴۳.
در برخی نقلهای حدیث غدیر، بیان شده است که پس از پایان خطبه، خلیفه اول و دوم نزد امام علی(ع) آمدند و ولایت را به ایشان تبریک گفتند.[۱۱۵] عمر بن خطاب به ایشان گفت:
«بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یا ابنَ أبی طالب، أصبَحتَ مَولای و مَولی کُلِّ مُسلمٍ»:ای اباالحسن، گوارا باد بر تو، مولای من و هر مرد و زن مؤمن شدی.[۱۱۶][۱۱۷]
این نوع تبریکگفتن نشان میدهد که صحابه و مسلمانانِ صدر اسلام، از کلمه مولی، معنای خلافت و اولویت در تصرف فهمیده بودند.[۱۱۸]
* شعر شاعران صدر اسلام
تعدادی از مسلمانان این واقعه را به شعر درآوردهاند. اولین آنها، حسان بن ثابت بود. او که در آن مکان حضور داشت، از رسول خدا(ص) اجازه گرفت و در وصف این واقعه چند بیت سرود. در این ابیات، از این واقعه به عنوان نصبشدن حضرت علی(ع) به عنوان امام و هادی امت، یاد شده است.[۱۱۹][۱۲۰]
پس از آن، و در سالهای بعد عمرو عاص، قیس بن سعد بن عباده،[۱۲۱][۱۲۲] کمیت بن زید اسدی،[۱۲۳] محمد بن عبدالله حمیری،[۱۲۴] سید بن محمد بن حمیری،[۱۲۵]این واقعه را در قالب شعر بیان کردند.
حضرت علی(ع) نیز در چند بیت به این مسئله اشاره دارد.[۱۲۶]
عبدالحسین امینی نام چند شاعر از صحابه و تابعین و شاعران مسلمان تا قرن نهم را نقل میکند.[۱۲۷] محتوای تمام این ابیات و شعرها نشان میدهد فهم آنان از واژه مولی، اولویت و خلافت بوده است.